- پیش افکندن
- پیش انداختن، پایین انداختن فرود آوردن (سر و جز آن) : خجل گشتتان دل زکردار خویش فکندید یکسر سر از شرم پیش. (فردوسی)
معنی پیش افکندن - جستجوی لغت در جدول جو
- پیش افکندن ((اَ کَ دَ))
- پیش انداختن، پایین انداختن
![تصویری از پیش افکندن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/8/0/mon-0008029.jpg)
- پیش افکندن
- جلو انداختن و راندن، جلو بردن، تقدیم کردن، بستن در اتاق به حالتی که با اندکی فشار باز شود، پیش کردن
![تصویری از پیش افکندن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/4/3/amd-0044334.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بر زمین افکندن پیل بر زمین زدن فیل، عاجز کردن: از در خاقان کجا پیل افکند محمود را بده بردن پیل بالا بر نتابد پیش ازین. (خاقانی)، ترک غرور کردن: پیل بفکن که سیل ره کندست بیلکیهای چرخ بین چندست. (نظامی)، (شطرنج) طرح دادن پیل مات کردن: بنطع کینه بر چون پی فشردی در افکن پیل و شهرخ زن که بردی. (نظامی)
![تصویری از پی افکندن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/3/3/amd-0043383.jpg)
بنیاد نهادن، شالودۀ عمارتی را ریختن، بنیاد ساختمان گذاشتن، بنا کردن، تاسیس کردن، برای مثال پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند (فردوسی۲ - ۱۲۸۵)
پرتاب کردن تیر بوسیله کمان تفنگ و غیره، طعنه زدن، دعای بد کردن نفرین کردن
![تصویری از پس افکندن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/2/4/amd-0032414.jpg)
پس انداختن، به وجود آوردن بچه، به دنیا آوردن، عقب انداختن، پس انداز کردن